با نام و یادش
"معلمی شغل انبیا است." این جمله را بارها و بارها شنیدهایم. ولی چه شباهتی است میان نبی و معلم؟ چه چیز در آنها با هم مشترک است؟ چرا باید کار انبیا معلمی باشد؟ مگر این نیست که انبیا برای راهنمایی انسان ها آمده اند. مگر اولیا و خاصان نیز همچون انبیا به دنبال هدایت و راهنمایی بشر نبوده اند. پس معلمی چگونه شغل انبیا شمره می شود؟
انبیا با روح انسان ها سر کار داشتند. پرورش جسم اما کار دیگری است و کاردان دیگری می مطلبد. انسان لطیف و پاک زاده می شود ولی نیازمند راهنمایی است. راهنمایی برای شناخت خود که قرار است به شناخت پروردگار منجر شود. راهنمایی برای پرورش روحش و بدنش. راهنمایی برای تبلور توانمندی هایش تا جامعه ای پاک تر و انسانی تر بسازد. و همین است که انبیا را با معلمان شبیه می کند.
معلم هم با روح سرکار دارد. با پرورش روح. معلم در کنار و پدر و مادر می خواهد توانمندی های دانش آموز را شناخته و آن را پرورش دهد تا در سایه ی انتخاب فرد به کمال خود برسد شاید هم نزدیک شود. کار معلمی دقیقا چیست؟ آیا انبیا برای آشتی دادن انسان ها با فطرت خود که پاک است، نیامده بودند؟ آیا آنها با زور و تهدید رسالت خود را انجام می دادند؟ آیا انبیا می توانستند بدون نفوذ در وجود انسان ها آنها را هدایت کنند. آنها را متقاعد کنند که نیاز به تغییر دارند. آیا انبیا جز آماده کرده بستر لازم برای تغییر انسان کار دیگری کردند؟ آیا آنها جز شمع بودن گفتن و نورفشاندن و آب شدن رسالتی دیگر بر عهده داشتند؟
این دقیقا کاری است که معلم های باید انجام دهند. باید در روح و درون دانش آموزانشان نفوذ کنند باید آنها را راهنمایی کند. باید مربیشان باشند. یعنی در کنارشان با صبر و حوصله بایستند. و بقیه را به خود او بسپارند. باید چون کمانی باشند که تیر خود را در حد توانش به دورترین نقاط پرتاب می کند. و بعد کمال می ماند و منظره دور شدن تیر
و چقدر سخت است این معلمی وقتی بفهمیم که تک تک کارهای ها چه تاثیری بر روح روان دانش آموزان می گذارد. اگر کوزه گری اشتباه کند چه می شود؟ هیچ، چند ساعتی وقتش را تلف کرده تمام کوزه های خراب را به دور می اندازند و دوباره از نو کوزه می سازد. ولی معلم اگر او اشتباه کند چطور؟ آیا می تواند دور بیاندازد و از نو شروع کند. آیا می تواند اثر خراب اشتباهش را از روح و روان دانش آموزان پاک کند. همین است که کار معلمی را بسیار و بسیار سخت می کند. تک تک رفتارها در ضمیر ناخود آگاه کودکانمان ثبت و ضبط می شوند.
اگر بخواهیم دقیق به معلمی نگاه کنیم شاید هیچ کس جرات انجام آن را نداشته باشد. کاری است بس سخت و مسولیتی است بس ژرف. ولی نمی توان انسان ها نیازمند معلم هستند. جامعه نیازمند معلم است. پس باید چه کنیم؟ آیا جز انجام تمام تلاش، استفاده از تجربیات بزرگان و کم کردن اشتباهاتمان راه دیگری داریم؟
در این صفحه قصد دارم با نشان دادن تجربیاتی هر چند کوچک برای بر طرف کردن عیب ها و زیاد کردن حسن ها قدم بردارم. می خواهم از آزمون معیار بگویم که سعی دارد محکی بر عملکرد تدریس، برفرآیند یاددهی و یادگیری باشد. می خواهد آینه ای باشد برای نشان دادن حسن و قبح عملکرد معلم و دانش آموز در کلاس. آینه نمی تواند تغییر ایجاد کند فقط و فقط می تواند ایرادها و حسنها را به ما نشان دهد. شک ندارم که معلمان ما از این فرصت به نحو احسنت استفاده می کنند. تا بتوانند شاگردانش را به دورترین نقطه ممکن پرتاب نمایند.
در ضمن می خواهم شیوه های نوینی که وجود دارد را نشان بدهم. هر چند می توانم به ژرفای هیچ ایده یا نظری وارد شود. ولی همین که بتواند در حد توانم دریچه برای شروع باز کنم کافی است. آینده آموزش به چه شکلی خواهد بود؟ مدرسه در 50 سال بعد چگونه است؟ چه روش های جدیدی برای تدریس وجود دارد؟ چه روش های نویی برای مواجه به دانش آموزان خاص وجود دارد؟ و....
بر این باورم که اگر قرار است تغییر در آموزش و پرورش کشورمان رخ دهد از مراکز دولتی این تغییر شروع می شود. تاریخ آموزش و پرورش این موضوع را خوبی نشان می دهد. امید است این تجربیات نیز هر روز پخته تر و پخته تر شود و بتواند برای تمام معلمان و دانش آموزان این سر زمین مفید واقع شود.
ممنون می شودم نظرات خود را در این مهم با من در میان بگذارید
با نام و یادش
در سروش اعتقاد بر این است که ما در عصر و فضایی هستیم که نقش یاددهنده (معلم) از انتقال دهنده به تسهیل کننده و روشنگر تغییر یافته و فراگیر (دانش آموز)، جستجوگر، سازنده، خود راهبر، خلاق و تصمیم گیرنده شده است. در این بستر فعالیت های آموزشی باید به صورت تیمی و گروهی انجام شود. مدرسه وظیفه دارد کودکان را برای زندگی در جامعه آماده نماید، پس می بایستی به آنها کمک کند تا مهارت های اجتماعی و ارتباطی را کسب کرده، منش و شخصیت عالی برای خود بسازند.
در اینجا اندوختن معلومات و گسترش پاسخ های معین و مشخص و توجه به محصول و نتیجه، کم رنگ بودن نگرش و مهارت در تدریس، نوعی ایستایی و غفلت از قافله شتابان تعلیم و تربیت محسوب می شود. در این میان برای پویایی و زنده ماندن در مسیر علمی جهانی، باید دانش را معنادار کرد. مهارت های مفهوم سازی را آموزش داد و رابطه ها را دوباره معنا نمود.
ما می بایستی مهارت های حل مسئله و تفکر نقاد، مهارت های اجتماعی و زندگی را تبلیغ نمایم و یاد دادن صرف قوانین و نظریه های خشک و محفوضات علمی را فراموش کنیم. در حین آموزش باید ارزشیابی سوال محور، فرآیندی و تحول آفرین را که شوق به دانستن و قدرت کشف مجهولات را به ارمغان می آورد بر ارزشیابی پاسخ محور، منفعل، مستقیم و از پیش تعیین شده غلبه دهیم.
در سروش نظام تعلیم و تربیت، پویا و به روز است. یعنی رویکردهای جدید در آموزش و ارزشیابی شناسایی شده و آموزشی ها و ارزشیابی های معتبر ترویج می گردد. در سروش سیستمی از آموزش و ارزشیابی طراحی شده است که به هر دانش آموز به دیده ی حرمت نگاه می کند، سعی دارد موهبت های طبیعی و انسانی او را بسیار بیشتر از آموزش های سنتی کشف نماید، بازخورد مثبت و تکالیف رشد دهنده به او ارایه می نماید و باور داشته دارد که هر دانش آموز قابلیت رشد و پیشرفت مدارم را دارد است.
مجموعه سروش همواره به دنبال یافته نو و خلاقانه در تعلیم و تربیت بوده است و سعی می کند با بومی سازی آنها دانش آموزانی توانمند به جامعه تحویل دهد. در سروش اعتقاد بر این است که هر دانش آموز منحصر به فرد است، پس نیاز به مسیری خاص برای رشد توانمندی های خود دارد.
در همه دنیا از مدارس انتظار می رود که نقشی جدید را برعهده بگیرند و کاری بیشتر انجام دهند. مدارس با دنیای پیچیدهای روبرو هستند و به نظر میرسد که فشاری پایان ناپذیر را تحمل می کنند. آنچه مشخص است هنوز کسی نتوانسته روش کاملی را برای رفع تمام نیازها مدیریت مدرسه کشف کند، با این حال بسیاری از مدارس، مدیریت خود را تحول بخشیدند تا به مدیریت بهتری دست پیدا کنند.
برای اینکه بتوان در مورد مدیریت آموزشی نوین بحث نمود، باید ابتدا در مورد جایگاه نهادهای آموزشی صحبت کرد. در این مقاله هدف واکاوی رویکردها و روش های نوین در مدیریت آموزشی است. برای این مهم ابتدا جایگاه و تعریف مدارس در قرن بیستم مورد بررسی قرار خواهد گرفت، سپس چالش های مدیریت مدارس نوین در قرن حاضر و آینده را مروری شده و دو راهکار برای فایق آمدن بر آن ارایه میگردد.
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
این صفحه توسط اینجانب محمد صادق شیرازی معاونت آموزشی مجتمع آموزشی سروش تکمیل می گردد.
تحصیلات:
کارشناس مهندسی سرامیک از دانشگاه تبریز
کارشناس ارشد مهندسی متالورژی از دانشگاه امیر کبیر
کارشناس ارشد مدیریت آموزشی از دانشگاه شهید بهشتی
دانشجوی دکترای مدیریت آموزشی دانشگاه شهید بهشتی
سوابق کاری:
معلم راهنما و مدیر متوسطه اول سروش از سال 89 تا 98
معاونت آموزشی مجتمع آموزشی سروش از 98 تا به حال
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
ایمیل جهت ارتباط با مسول صفحه معاونت آموزشی
sadeqshirazi@gmail.com
آزمون معیار بخش مهمی از چرخه و فرآیند آموزشی است. این آزمون نوعی ارزیابی مستمر و تکوینی است که به منظور یافتن نقاط قوت و ضعف دانش آموزان و آموزش معلمان، برنامه ریزی می شود. هدف این آزمون ارزیابی دانش یا مهارت های دانش آموزان به منظور مقایسه و رتبه بندی آنها نیست، بلکه به دنبال ارزیابی برنامه های آموزشی و ارزشیابی فعالیت مجریان آن یعنی معلمین و ارزیابی میزان دستیابی به اهداف آموزشی می باشد. آزمون های معیار محور به دنبال مقایسه سطح توانمندی ها با اهداف و معیارهای از پیش تعیین شده است.
در کل می توان چرخه ی آموزش و ارزشیابی را به صورت شکل روبرو ترسیم نمود.
امسال با توجه به نظر معلمان و مدیران تغییراتی را در شکل برگزاری آزمون ایجاد نمودیم. این آزمون در دو مرحله برگزار خواهد شد. مرحله ی اول که در آذرماه و از نیمی از کتاب برگزار خواهد. مرحله دوم در اردیبهشت ماه و از تمام کتاب برگزار می گردد. اجرای هر مرحله شامل چند بخش است که در شیوه اجرا خواهد آمد.
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
اهداف آزمون معیار چیست و جایگاه آن کجاست؟
در دسته بندی های مختلفی که از ارزیابی و سنجش انجام می شود، آزمون معیار در کجا قرار می گیرد و چه موقعیتی دارد؟ ضرورت اجرای آزمون چیست؟ و.....
این ها سوالاتی هستند که سعی شده است در ادامه به آنها پاسخ داده شود. این سند به مبانی و جایگاه آزمون معیار و همچنین به بررسی ضرورت، اهداف و موقعیت آن در میان بقیه روش های ارزیابی می پردازد.
آزمون معیار یکی از اصلی ترین ابزار رصد، بهبود و اصلاح روند آموزشی در مجتمع آموزشی سروش است. پس لازم است برای استفاده بهتر از نتایج آن توضیحاتی برای ذی نفعان مهیا گردد. در این بخش آنچه لازم است اولیا در رابطه به آزمون معیار و شیوه استفاده از نتایج (کارنمای آزمون) بدانند، گردآوری شده است.
فایل مورد نظر را با کلیک کردن این بخش دانلود نمایید
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
دبیران و معلمان گرامی سروش
با هدف بهبود اثربخشی آزمون معیار، امسال هم با همفکری شما عزیزان تغییراتی در آزمون ایجاد نمودیم. شرح آنها، طی سندی به پیوست، تقدیمتان می گردد. لازم به ذکر است این سند تکمیل مطالب دیگری است که در سایت قرار گرفته است.
فایل مورد نظر را با کلیک کردن این بخش دانلود نمایید
اهداف دروس آزمون معیار دبستان نیز تهیه شده است که ادامه قابل دسترس است. همان طور که ملاحظه خواهید کرد به دلیل ماهیت متفاوت دروس، شکل تدوین اهداف متفاوت است ولی سعی شد در یک فایل قابل دسترس باشد. در ضمن برای راحتی شما عزیزان، بودجه بندی هم به این فایل اضافه شده است.
اهداف دروس دبستان
فایل مورد نظر را با کلیک کردن این بخش دانلود نمایید
اهداف دروس دبیرستان دوره اول
ارزیابی 360 درجه ای مفهومی است که بیشتر در حوزه منابع انسانی یا سرمایه انسانی مورد استفاده قرار می گیرد. ارزیابی ۳۶۰ درجه یعنی ارزیابی عملکرد اعضای سازمان از نقطهنظرها یا زوایای مختلف. در این نوع ارزیابی، کارکنان توسط همکاران و همتیمیهای خود، مدیرانشان، اعضای تیم یا زیرمجموعهیشان، ذی نفعانی که با آنها تعامل دارند و حتی خودشان مورد سنجش قرار میگیرند. از اینروی، دادههایی معتبر و همهجانبه برای شناسایی نقاط قوت و ضعف هر یک از اعضای سازمان جمعآوری میشود.
جایگاه این مفهوم در ارزشیابی از یادگیری خالی است. به عبارت دیگر در ارزیابی معلمان از یادگیری فراگیران یا دانش آموزان به همه ی جنبه های ارزشیبابی توجه نمی شود. برای داشتن یک ارزیابی جامع و 360 درجه ای می توان پنج فعالیت را مد نظر قرار داد. آنها عبارتند از: ثبت عملکرد دانش آموز، آزمون های معیار و استاندارد، ارزیابی های مهارتی، خود ابرازی و خودارزیابی. در ادامه به صورت مفصل به این موارد پرداخته می گردد.
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
ریشه ی بسیار از مشکلات یادگیری ، عدم تمرکز و حواس پرتی دانش آموزان است. قطعا نمی توان کلاسی را یافت که با این مشکل روبرو نباشد. ولی حواس پرتی یا عدم تمرکز از کجا ناشی می شود؟ آیا فناوری عامل حواس پرتی است یا نتیجه آن می باشد؟ در مقاله بعد سعی شده است به ریشه ها و راه حل های حواس پرتی پرداخته شود.
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
در ادامه مقاله ای مفید در مورد استراتژی های آموزش ان لاین و شیوه های موفقیت در آن را، ترجمه و تقدیم همکاران محترم مجتمع می نمایم.
در این مقاله، شورای تحقیقات هانوفر بهترین راهبردهای تدریس در زمینه آموزش آنلاین را در سه فصل بررسی می کنند که عبارت است از:
بخش سوم به دلیل اینکه شامل مثال های دانشگاهی بود در اینجا ترجمه نشده و نیامده است.
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
مقاله اینجانب که در مجله شوق تغییر 58 - فرودین و اردیبهشت 1401 چاپ شده است، در ادامه برای علاقه مندان قرار گرفته است.
با نام ویادش
مقدمه:
در دنیای امروز که تنها ویژگی نامتغیر آن تغییر است، مدیریت نوآوری برای همه سازمانها (صرفه نظر از اندازه و حیطهای که در آن فعالیت میکنند)، کلیدی است. این قرن بهترین و بدترین زمان برای نوآوری است. در این میان نوآوری باز در مدارس توسط صاحب نظران مورد توجه است. بهتر است قبل از ورود به مبحث نوآوری باز در مدارس تعریفی از نوآوری باز و بسته داشته باشیم.
در نوآوری بسته موفقیت در گروی اعمال کنترل می باشد. بر پایه این دیدگاه سازمان ها باید ایده ها را خود بیافرینند، سپس خودشان آن را توسعه دهند، بسازند، به بازار ببرند، توزیع کنند و خدمات پس از فروش را ارایه دهند. این پارادایم از سازمانها میخواهد که به شدت خودکفا باشند، مصداق ضرب المثل "کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من". منطق اصلی نوآوری بسته تمرکز دورنی است. نوآوری بسته یک چرخه باطل را ایجاد میکند که طی آن محصولات جدید باعث سود می شود و این سود صرف پژوهش و تولید محصولات جدید می گردد و به همین شکل ادامه می یابد.
اما در پاردایم نوآوری باز، سازمانها میتوانند و باید از ایدههای بیرونی علاوه بر ایدههای درونی، استفاده کنند. آنها این ایدهها را از مسیرهای درونی و بیرونی به بازار می رسانند و از آنها در مسیر پیشبرد فنآوری های خود استفاده میکنند. نوآوری باز ایده های درونی و بیرونی را در هم می آمیزد تا سامانه ای بنا شود که الزامات آن را یک مدل کسب و کار تعریف می کند.
فرآیند نوآوری باز نه تنها از تایید اشتباه (هم از منابع درونی و هم منابع بیرونی) بلکه از رد اشتباه هم پیشگیری میکند. منظور از رد اشتباه مخالفت با انجام پروژههایی است که در ابتدا بیارزش مینمایند، ولی در آینده مشخص میشود که بسیار هم با ارزش بودهاند. پایههای نوآوری باز بر فراوانی دانش استوار شده است. دانش حاصل از پژوهشهای شرکتها را حتما نباید خود آن شرکتها تجاری کنند. از سوی دیگر، محصولات و خدمات شرکتها نیز نباید همواره، برآمده از دانش درونی آنها باشد.
اصول نوآوری بسته |
اصول نوآوری باز |
باهوشترینها برای ما کار میکنند |
تمام انسانهای باهوش برای ما کار نمیکنند. ما چارهای نداریم جز اینکه با افراد باهوش درون و بیرون شرکت همکاری کنیم. |
برای سودآوری پژوهش و توسعه، ناگزیر باید خودمان کار اکتشاف، توسعه و ارسال برای مشتری را بر عهده بگیریم. |
پژوهش و توسعه برون سازمانی میتواند بسیار ارزش آفرین باشد. پژوهش و توسعه سازمانی باید بخشی از آن ارزش را تصاحب کند. |
اگر چیزی را پیش از دیگران کشف کنیم، آن را زودتر از دیگران به بازار خواهیم رساند. |
سر چشمه پژوهش همواره نباید درون سازمان باشد تا از آن سودی به دست آید. |
شرکتی که نوآوری را زودتر به بازار میرساند برنده میشود. |
اگر به بهترین شیوه از ایدههای درون و برون سازمانی استفاده کنیم، برنده میشویم. |
باید بر دارایی های فکری خود کنترل داشته باشیم تا رقبا از ایدههای ما سود نبرند. |
باید از استفاده دیگران ار دارایی های فکری مان سود ببریم و اگر دارایی های فکری دیگران به پیشبرد مدل کسب و کار ما کمک میکنند، آنها را نیز بخریم. |
نوآوری باز و مدارس
سوال اصلی که باید در ابتدا پرسید این است که مدارس کشور ما سیستم های بسته به حساب می آیند با باز؟ و یا از زاویه دیگر میتوان پرسید رویکرد آموزش و پرورش به مدارس یک رویکرد باز است یا بسته؟ به نظر نگارنده با وجود اینکه در حال حاضر کمتر سازمانی را در جهان میتوان یافت که هنوز یک رویکرد بسته به محیط بیرونی داشته باشد، نظام تعلیم و تربیت در کشور ما هنوز نتوانسته تعامل درستی با محیط اطراف خود داشته باشد و جز سازمان های باز به حساب بیاید. سازمانهای باز با محیط اطراف خود در تعامل دایمی هستند. آیا مدارس ما توانسته اند با دانشگاهها، محلهها، همسایهها، شهرداریها و ... یک تعامل درست دو طرفه داشته باشند.
وقتی به سیر شکل گیری مدارس در ایران مینگریم یا زمانی که تاریخچهی مدارس مطرح را مورد واکاوی قرار میدهیم با افراد توانمند و دغدغهمندی روبرو میشویم که به واسطه انگیزه های بسیار خاص وارد این عرصه شدند و توانستند تجربیات بسیار خوبی را هم به دست آورند. آنچه در طی این 50 سال گذشته در آموزش و پرورش ما به خصوص در بخشهای خصوصی گذشته است نشان دهندهی یک حرکت رو به جلو ولی در جهات مختلف است. عدم ارتباط مدارس با هم در درجه اول و بعد با مراکز پژوهشی مانند دانشگاهها از طرف دیگر، حضور کم رنگ اولیا (البته این امور به شدت در حال تغییر است) و در نهایت عدم ارتباط درست مدارس با جامعه، همه و همه باعث شده است که نتوان مدرسه را با عنوان یک سیستم باز به حساب آورد و در بهترین حالت می توان آن را در حال گذار از بسته به باز تصور کرد.
در دنیای فراوانی دانش، مدارس باید خریدار و فروشنده دارایی فکری باشند. از سوی دیگر مدارس میتوانند به جای اختراع دوباره چرخ، از دارایی های فکری دیگران در کسب و کارشان استفاده کنند. حال برای اینکه مدارس بتوانند این گذار را بهتر طی کنند و با آوردن نوآوری باز به درون خود موجب پرورش بهتر آینده سازان میهن عزیزان شوند، محقق با مطالعه کتب و مقالات مختلف توصیههای زیر را جمع آوری نموده که خوانندگان گرامی می توانند متناسب با نیاز های خود آنها را اولویت بندی نمایند.
همان طور که مشاهده کردید نوآوری باز به معنای باز کردن درهای مدرسه برای استفاده از تجربههای دیگران و انتقال تجربیات خودمان به بیرون می باشد. مدارس نوآور به خوبی میدانند که با رفیقان و رقیبان ناتوان یا کم توان به مرور انگیزیشان را برای انجام کارهای خلاقانه از دست می دهند. آنها به دلایل مختلف انسان دوستانه و یا سازمانی، با شور و علاقه در هر کجا که بتوانند تجربیات خود را در اختیار دوستان و دشمنانشان قرار می دهند و بیشترین لذت را از توانمند شدن فرزندان کشورشان و مطرح شدن نامشان در همه جا میبرند. با این اوصاف یکی از بهترین فعالیتهایی که میتوان به وسیله آن به صورت منظم و سیستماتیک این تجربیات را منتقل نمود ایجاد گروههای تخصصی بین مدارس میباشد.
مدارس پیشرو، صرفا خود را به در دسترسترین گزینهها محدود نمینمایند. آنها پا را فراتر گذاشته و از تجربیات موسسات آموزشی که در سراسر کشور، استفاده می نمایند. استفاده از تجربیات مدارس دیگر کشورها نیز می تواند در این میان مفید باشد.
مدارس باید به دو علت به سراغ مراکز پژوهشی بروند. اول، استفاده بهتر از نتایج پژوهشها و نزدیکتر شدن پژوهشهای دانشگاهی به نیازهای آموزش و پرورش. دوم، یافتن نقاط قوت و ضعف آموزش و پرورش (با توجه به اینکه خروجی مدارس، ورودی آموزش عالی به حساب میآید، آموزش عالی می تواند در نقد و بررسی عملکرد مدارس نقش مهمی داشته باشد.) در مراکز صنعتی، سازمانی که در پارادایم نوآوری باز فعال هستند، سرمایهگذاری زیادی روی پژوهشهای دانشگاهی انجام میدهند. دیگر زمان پژوهشهای بسته در درون شرکتها گذشته است و اگر سازمانی بخواهد در دنیای پر رقابت جدید به خوبی کار کند باید جریان گسترش روز افزون دانش همراه شود. هر چند مراکز آموزشی نگرانیهای این نوع سازمانها را ندارند ولی بهتر از هر چه سریع تر، تعلیم و تربیت علمی را جایگزین مدل تجربی آن نمایند.
باید اذعان کرد که نقش مدارس در تعلیم و تربیت کم رنگتر از نقش اولیاست. نمیتوان جریان از تعلیم و تربیت را بدون حضور پررنگ خانوادهها به سر انجام رساند. با افزایش مدارس غیردولتی و بیشتر شدن نقش مردم در حکومتها، مدارس نیز با این جریان مردم سالاری همراه شده و مطالبهگری خانواده از مدارس افزایش یافته است. در این میان مدارس با دیدگاههای مختلفی با این مطالبهگری برخورد مینمایند. که تعداد کمی از مدارس توانستهاند امکان انتقال تجربیات مفید اولیا را به درون مدرسه فراهم کرده و با آموزش و هدایت آنها، از پتانسیل بسیار خوبشان استفاده کنند.
یکی از خلاها و مشکلات آموزشی ما، عدم پیوند مسایل نظری و علمی با تجربیات عملی می باشد. در کمتر درسی معلمان و مدارس به دنبال فراهم کردن بستر ایجاد تجربیات برای دانش آموزان هستند. لازم است مدارس فراتر از کتاب درسی رفته و با توجه به مقتضیات محیطی اطرافشان، بسترهای برای تفکر، کسب تجربیات و استفاده عملی از مطالب آموخته شده فراهم نمایند. تعامل با شورای محله و شهرداری و ... میتواند موجب شناخت نیازهای آنها شده و دانش آموزان میتوانند آن را حل یا کم نمانید. حد پایین این تعامل ایجاد دغدغه و انگیزه در افرادی است که قرار است در آینده نقش پررنگی در این جامعه داشته باشند.
در جایی می خواندم برای موفقیت در دو شغل باید خلاق بود: معلمی و کار تبلیغات. ارتباط هر سالهها معلمان با افراد جدید اعم از دانش آموزان و اولیای آنها باعث می شود که همراه با موارد جدید و تا حدی از متفاوت در ارتباط باشند. حل مسایل جدید و نو هم نیاز به خلاقیت دارد. هر چند متاسفانه هستند معلمانی که به جای 30 سال تجربه با 1 به توان 30 سال تجربه بازنشسته می شوند. معلمان با مطالعه تجربیات دیگران، تجربیات خود را غنا میبخشند و امکان خطا و اشتباه خود را کم میکنند. در ضمن آنها میتوانند با نوشتن مقاله و انجام پژوهشهای مختلف، موجب غنای تجربه دیگران شده و تفکرات و تجربیات خود را در مصاف با نقد و تفکرات دیگران قرار دهند.
مورد کاوی و اقدام پژوهی، نمونههای نسبتا راحت از پژوهشهایی است که معلمان و کادر مدرسه میتوانند به وسیله آن تجربیات خود را در چارچوبی علمی سامان داده و به دیگران انتقال دهند. مدارس اگر میخواهند وارد این عرصه شوند باید حتما برنامهریزی خوبی انجام داده و تمام جنبه های کار را ببینند تا افراد انگیزه خود را به مرور زمان از دست ندهند. مشوقهای مختلف که انگیزه لازم را برای ادامه مسیر در افراد ایجاد می نماید، می تواند در این میان بسیار مهم باشد.
درس پژوهی به معلمان کمک میکند تا برنامهی تدریس موضوعات درسی را عمیقتر تهیه و به مرحلهی اجرا در آورند. درس پژوهی یک فرآیند گروهی است که در طی آن معلمان موضوع خاصی از برنامه درسی را بر میگزینند و آن را به عنوان واحد کار طراحی، اجرا و ارزیابی مینمایند و از محصول آن در تدریس بهتر استفاده میبرند. یعنی یکی از اعضا برنامه را اجرا و دیگران در جهت نیل به الگوی مشترک آن را نقد و اصلاح میکنند. در این رویکرد، معلمان با حضور در گروههای کوچک با تشریک مساعی و با شرکت در جلسات هماندیشی پیرامون اهداف و محتوای دروس، به یک برنامهی مقدماتی برای تدریس دست مییابند. سپس با مشاهدهی اجرای برنامه و نقد آن، فرصتی برای رشد حرفهای خود مهیا میسازند. معلمان از طریق درس پژوهی یاد میگیرند که چگونه از یکدیگر بیاموزند و در تجارب آموزشی و تربیتی یکدیگر سهیم شوند. همچنین با باز اندیشی در رفتارهای آموزشی خود، راههای بهتری برای تدریس مییابند. درس پژوهی، علاوه بر یادگیری دسته جمعی، چرخ عمل کایزن[1] نیز محسوب میشود.
رقابت اگر به درستی تعریف شده باشد، می تواند در عین حال که انگیزههای کافی را در افراد بیدار میکند، موجب اعتلای کل سیستم نیز بشود.
محمد صادق شیرازی
نگارش اول: تیر 1400
[1] برنامه، عمل، بازبینی و بازاندیشی برای بهبود مستمر
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
با نام و یادش
معرفی کتاب تاریخ امیدبخش نوع بشر
کتاب تاریخ امیدبخش نوع بشر توسط تاریخدان و نویسنده ی هلندی روتخر برخمان نوشته شده است. در این کتاب نویسنده به دنبال پاسخ سوالاتی در مورد ماهیت انسان است. پاسخ به این سوال اساسی که ماهیت انسان نیک است یا شر؟ آیا انسان بدون تمدن، وحشی و لجام گسیخته است؟ یا میتواند در شرایط سخت و بحرانی خوی غیر وحشی از خود نمایش دهد؟
نویسنده سعی کرده است در این کتاب تعریف جدید و واقع بینانه ای در مورد ماهیت و سرشت انسان ارایه دهد. تعریف که بر خلاف تعاریف پذیرفته شده قبلی سیاه نیست. او در هر فصول مختلف کتاب به سراغ تحقیقات و آزمایشات علمی زیادی می رود و سعی می کند با واکاوی دوباره آنها تصویری جدیدی از انسان خلق نمایند.
مطالب این کتاب قرابت زیادی با کتاب نه تشویق و نه تنبیه و نظریه انتخاب دارد. به همین دلیل توسط معاونت آموزشی مطالعه شد. ادامه خلاصه این کتاب برای شما عزیزان قرار داده شده است.
محمد صادق شیرازی - مهر ماه 1401
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
با نام و یادش
معرفی کتاب نه تشویق و نه تنبیه
کتاب «نه تنبیه، نه تشویق: چگونه انگیزههای درونی را پرورش دهیم» را الفی کهن در سال 1993 نوشت. این کتاب در سال 1392 توسط اکرم کرمی ترجمه و به وسیله نشر صابرین چاپ شد. در این کتاب نویسنده روشهایی برای انگیزش افراد با رویکردی متفاوتی پیشنهاد میدهد. این روش ها به جای ابزارهای تشویقی یا تنبیهی، روی پرورش انگیزههای درونی تمرکز دارند.
در این کتاب الفی کهن ابتدا روش های رفتارگرایانه را نقد می کند، سپس با پنج دلیل تشویق را رد می نماید. او معتقد است که تشویق مانند تنبیه عمل می کند و این دو تاثیر یکسان بلند مدتی بر روی افراد می گذارند. او حتی از این هم فراتر می رود و به نقد تعریف و تمجید به عنوان یکی از اشکال تشویق می پردازد.
نویسنده در بخش دوم کتاب به سه فضای محیط کار، مدرسه و خانه سر می زند و سعی می کند رویکرد تشویقی و تنبیه را در این سه فضا به نقد بکشد. در ادامه و بخش سوم که «ورای پاداش» نام دارد، نویسنده تلاش می کند راهکارهایی جایگزینی به جای تشویق و تنبیه بیابد. راهکارهایی که اگر چه قابل نقد و بررسی هستند و ولی بسیار روشنگر و مفید می باشند. این راهکارها می تواند سر فصل جلسات همفکری معلمان را تشکیل دهند.
خواندن این کتاب برای بنده بسیار آموزنده و قابل تفکر بود. به تمام معلمان کشور عزیزم توصیه می کنم این کتاب را به طور کامل مطالعه نمایند. چرا که الفی کهن شواهد علمی بسیاری از تحقیقات مختلف گرداوری کرده سپس نتایج کاربردی و مهمی گرفته است.
برای استفاده مجدد و سریع خلاصه ای از مطالب کتاب را تهیه کرده ام که در ادامه قرار می دهم. ولی باز هم توصیه می نمایم که اول خود کتاب مطالعه شود سپس برای راحتی به این خلاصه مراجعه گردد.
محمد صادق شیرازی - بهار 1401
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
با نام و یادش
معرفی کتاب تئوری انتخاب در مدرسه
این کتاب که توسط دکتر علی صاحبی نوشته شده به دنبال تدوین راه حل های عملی است که به وسیله آنها می توان نظریه انتخاب را در کلاس درس پیاده سازی نمود. قبلا در قسمت تحقیق و پژوهش خلاصه ای از نظریه انتخاب ویلیام گلاسر قرار گرفته است. این نظریه نکات بسیار زیاد و کاربردی در سه حیطه ی تربیت فرزند، تدریس و آموزش و در نهایت مدیریت نیروی انسانی دارد.
در این میان بیش از هر کسی علی صاحبی تلاش کرده است نظرات این روانشناسی آمریکایی را به دست علاقه مندان فارسی زبان برساند. این کتاب هم تلاشی است در همین راستا که مطالعه آن برای معلمان بسیار مفید خواهد بود.
در ادامه خلاصه این کتاب جهت استفاده همکاران گرامی قرار می گیرد.
محمد صادق شیرازی- تابستان 1400
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
با نام و یادش
معرفی کتاب مرگ مدرسه؟
کتاب مرگ مدرسه شامل 16 مقاله یا سخنرانی از هفت تن از صاحب نظران تعلیم و تربیت به همراه یک گفتگوی چهار نفره است. این کتاب به مدد اقای مرتضی نظری گردآوری شده است. در این کتاب سعی شده از منظرهای مختلف، گفتارهای انتقادی در باب آموزش و پرورش ایران مطرح گردد. مقالات و گفتگوی این کتاب جالب است ولی به نظر می رسد اوج آن در مقاله نعمت الله فاضلی تحت عنوان مدرسه به مثابه میدان معنا تبلور می یابد.
در اینجا با بیان بیوگرافی از نویسنده این مقاله و بیان خلاصه ای از مقاله، شما را به مطالعه کتاب دعوت می نمایم.
نعمتالله فاضلی (زاده ۱ شهریور ۱۳۴۳، اراک) انسانشناس و نویسنده ایرانی است. فاضلی استاد پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی از سال ۱۳۹۱ تاکنون بودهاست. او دکترای خود را در رشته انسانشناسی اجتماعی از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن در سال ۱۳۸۳ اخذ کرد.
فاضلی در این مقاله سعی دارد تصویری از آینده مدرسه و آموزش در ایران تصویر کند و می خواهد به این سوال پاسخ دهد که "آینده مدرسه در ایران چگونه خواهد بود؟". او مدعی است مطالب این مقاله را بر اساس تجارب زیسته و مشاهدات و تاملات خود مردم نگارانه نگاشته شده است.
فاضلی برای پاسخ به پرسش ابتدا "مدرسه" و "آینده" را تعریف می کند. اینکه منظور از آینده بیست سال بعد است یا پنجاه سال بعد و شاید هم صد سال بعد است. او سپس به بیان تغییرات تعریف مدرسه در سالهای اخیر پرداخته و بررسی می کند که چگونه مدرسه از یک مکان به یک سازمان رسمی و سپس به یک نهاد اجتماعی تبدیل شده است. او معتقد است این تعاریف نمی تواند نیاز آینده را بر طرف نماید و لازم است تعریف جدید برای مدرسه انجام شد.
"مدرسه به عنوان یک فضا یا میدان معنایی"
فاضلی با بیان تغییرات دیگر جامعه و مدرسه به این نتیجه می رسد که مدرسه و سیستم آموزشی به زودی تمرکز خود را از دست می دهد، نقش خانواده ها به خصوص مادران پر رنگ تر می شود و....
بهتر است بقیه نکاتی که جناب فاضلی برای آینده مدرسه و آموزش در ایران ترسیم کرده اند در مقاله مطالعه کنید. در پایان بد نیست به مقالات خوب جناب فراستخواه، رنانی، باقری و نظری نیز اشاره کنم که مطاله آنها قطعا خالی از لطف نخواهد بود.
محمد صادق شیرازی- شهریور 1399
با نام ویادش
در اینجا قصد دارم نگاهی به اثار محمد بهمن بیگی (متوفی به سال 1389- شیراز) بیاندازیم. در ابتدا بد نیست نگاهی به زندگینامه این استاد بزرگ عرصه تعلیم و تربیت بیاندازیم. شما می توانید از طریق لینک زیر در ویکی پدیا مختصری از زندگی نامه او را مطالعه نمایید.
چرا بهمن بیگی؟
چه چیزی بهمن بیگی را خاص می کند؟ او چه کارهایی در عرصه تعلیم و تربیت ایران انجام داد؟ از همه مهم تر بهمن بیگی چطور می اندیشید؟
معرفی کتاب بخارای من ایل من
"نمیدانم چرا و چگونه قلم به فرمانم نرفت و به یک نوع داستانسرایی گرایش یافت و نمیدانم چه مصلحتی در کارش بود که به جز در قطعات آخر کتاب که گزارشگونه است، به دامن داستان آویخت." این صحبت های کوتام بهمن بیگی نشان می دهد که اینگونه، قلمی که میخواست تجربه آموزش عشایری را به سبک یک کتاب علمی بنویسد، به داستانگویی روی آورد، با این امید که: «خوشتر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران.»
این کتاب شامل نوزده داستان و خاطره است. سبک بهمنبیگی به گونهای است که نمیتوان این نوشتهها را به تنهایی داستان یا خاطره نامید. شاید بهترین عنوان، همان «داستان-خاطره»باشد. بهمن بیگی در این داستان با قلم شیوای خود زندگی قشقایی ها را نقاشی کرده است و خواننده با خواندن این کتاب خود را در رودخانه ای در پهنه زندگی عشایر آرام و روان می بیند.
بهمنبیگی در این داستان- خاطرهها، ذهنیت و شرایط زندگی ایل قشقایی را با نثری روان و طناز روایت میکند. شاید بتوان گفت شناختی که با خواندن این کتاب از ایل به دست میآید، عمیقتر از شناختی است که کتابهای آمار و مقالات علمی و تحقیقی در این زمینه ارائه میدهند. بهمنبیگی در این کتاب، یک فرهنگ را روایت میکند و به دلیل صداقت و اصالت این روایت، با مخاطب غیر ایلی نیز پیوند نزدیکی برقرار میکند.
بریدهای از کتاب با عنوان: بوي جوي موليان
من در يك چادر سياه به دنيا آمدم. روز تولدم مادياني را دور از كرة شيري نگاه داشتند تا شيهه بكشد. در آن ايام، اَجنّه و شياطين از شيهة اسب وحشت داشتند! هنگامي كه به دنيا آمدم و معلوم شد كه به حمدالله پسرم و دختر نيستم، پدرم تير تفنگ به هوا انداخت. من زندگاني را در چادر با تير تفنگ و شيهة اسب آغاز كردم.
در چهارسالگي پشت قاش زين نشستم. چيزي نگذشت كه تفنگ خفيف به دستم دادند. تا دهسالگي حتي يك شب هم در شهر و خانة شهري به سر نبردم. ايل ما در سال، دو مرتبه از نزديكي شيراز ميگذشت. دستفروشان و دورهگردان شهر، بساط شيريني و حلوا در راه ايل ميگستردند. پول نقد كم بود. من از كسانم پشم و كشك ميگرفتم و دلي از عزا درميآوردم. مزة آن شيرينيهاي باد و بارانخورده و گرد و غبار گرفته را هنوز زير دندان دارم.
از شنيدن اسم شهر قند در دلم آب ميشد و زماني كه پدرم و سپس مادرم را به تهران تبعيد كردند تنها فرد خانواده كه خوشحال و شادمان بود من بودم. نميدانستم كه اسب و زينم را ميگيرند و پشت ميز و نيمكت مدرسهام مينشانند. نميدانستم كه تفنگ مشقي قشنگم را ميگيرند و قلم به دستم ميدهند. پدرم مرد مهمي نبود. اشتباهاً تبعيد شد. دار و ندار ما هم اشتباهاً به دست حضرات دولتي و ملتي به يغما رفت.
معرفی کتاب با اجاقت قسم
بهمن بیگی در این کتاب معلّمی است که خاطرات خود و چگونگی باسواد کردن فرزندان عشایر را بازخوانی میکند. این اثر چهارمین کتاب بهمنبیگی است که خاطراتی را از سالهای آموزش عشایر در خود دارد. خاطرهها، بسیار ساده و روان روایت شدهاند و طی آن تصویری از رنج و محرومیت عشایر و سختکوشیهای خود به هنگام خدمت، به دست میدهد. بیست و یک خاطره، ظرایف و حوادثی را روایت میکنند که در این راه پر فراز و نشیب، بر مؤلّف گذشته است. قطعه آخر، مصاحبهای است که مجلة کلک در سال ۱۳۷۰ با او انجام داده است.
همه این روایات، آموزشی هستند و علاوه بر زیبایی روایی، محتوای آنها نیز برای خواننده امروزی دلکش است. تلاش برای ساختن و تغییر، درس بزرگی است که او بسیار ساده و در عین حال، ماهرانه به خوانندهگان کتاب میدهد. علاوه بر خصوصیات گفته شده، نثر بهمنبیگی پرنشاط و طنّاز است. نمونهای از این طنازی در این جمله به خوبی هویدا است: «مردان ایل عاشق تفنگهای گلولهزنی آلمانی بودند و فرزندان عاشق تخته سیاههای آلمانی.»
این کتاب برای شناخت راهی که بهمن بیگی طی کرده است بسیار مفید است. خواندن این کتاب را به تمام معلمین سرزمینم پیشنهاد می کند.
محمد صادق شیرازی- پاییز 99
کتاب از خوب به عالی اثر جیم کالیز یکی از کتاب های بسیار مفید در حیطه مدیریتی است. ولی دلیلی اینکه این کتاب در اینجا معرفی می شود امکان استفاده از نتایج پژوهش های پنج ساله کالیز در زندگی شخصی است.
نویسنده در این کتاب با تاکید بر جملهی «خوب، دشمن عالی است»، به مخاطبان این نکته را یادآوری میکند که باید تلاش کنیم که از خوب به عالی برسیم. او با طرح این سوال که «آن دسته که خوب بودهاند ولی عالی نبودهاند، چگونه میتوانند به مرحلهی عالیبودن و تثبیت وضعیتشان اقدام کنند؟» سبب شکلگیری یک تیم تحقیق بیستویکنفری شد. این تیم به مدت پنج سال فرایند تحقیقی خود را دنبال کردند تا دریابند چگونه شرکتهایی از موقعیت خوب به عالی رسیدهاند.
کتاب حاضر در نُه فصل تدوین شده که عنوان فصلهای آن از این قرار است: «خوب، دشمن عالی است»، «رهبری سطح پنجم»، «اول فرد... بعد هدف»، «با واقعیات ناخوشایند مقابله کنید»، «مفهوم خارپشتی، سادگی در چارچوب سه محور»، «یک فرهنگ مبتنی بر نظم»، «شتابدهندههای تکنولوژی»، «چرخهی رشد و چرخهی نابودی» و «از رهسپاری به تعالی تا پایداری».
در توضیح پشت جلد آمده است: «از خوب به عالی همانطور که از اسمش برمیآید، مسیر رشد و بالندگی را ترسیم میکند. عرصههای بزرگ اقتصادی را ارائه میدهد. راز موفقیت موسسات برتر دنیا را بازگو میکند و ما را با عملکرد مدیران برتر آشنا میسازد. با متنی ساده و به دور از الفاظ تخصصی، مفاهیم مدیریتی را شرح میدهد. وجه تمایز آن از سایر کتابهای مدیریتی، نگارش خلاق آن است؛ بدین معنا که اصول و روشهای مدیریتی را از قالب کلیشههای همیشگی خارج میکند و میگوید که همهی ما در هر زمینهای که فعال باشیم، میتوانیم بالا و بالاتر برویم. میتوانیم افق دید خود را وسعت بخشیم و خود را از چمبرهی ماندن در وضعیت صرفا خوب برهانیم. این کتاب ظاهرا یک کتاب مدیریتی است؛ اما در نهایت، هدف آن ارتقای سطح تفکر بشر و رسیدن به رفیعترین جایگاههاست.» این کتاب به شما یاد میدهد در هر موقعیتی که قرار دارید، میتوانید با وسعت بخشیدن نگرش خود، به جایگاهی والاتر دست یابید.
با خواندن کتاب از خوب به عالی ، بیشتر باورهای فعلی خود را زیر سوال میبرید. این کتاب تعاریفی جدید از واژههایی چون مدیر عامل قدرتمند، مدیریت، تصاحب و ادغام سازمانها ارائه میدهد. در کتاب از خوب به عالی (Good To Great) میفهمیم که متوسط بودن برای موفق بودن کافی نیست بلکه خوب بودن و حرکت به سوی عالی شدن، کلید موفقیت است.
در بخشی از کتاب از خوب به عالی میخوانیم:
شرکتهای از خوب به عالی که از همان ابتدای کار موفق عمل کردند، بسیار کم بودند. دلیلش تا حد زیادی این بود که آنها به رشد و موفقیت خود واکنشی نادرست داشتند. موفقیت کارآفرینانه مستلزم خلاقیت، قدرت تجسم و جسارت در حوزههای بدیع و ناشناخته و شور و اشتیاقی بیاندازه است. وقتی شرکتی رشد میکند و ابعاد پیچیدهتری مییابد، بهتدریج از مسیر موفقیت خود منحرف میشود و افراد جدید، مشتریان جدید، سفارشات جدید و محصولات جدید ذهنش را مشغول میکند. با این همه آشفتگی، آن چیزهایی که روزی بسیار دوستداشتنی و مطلوب بود اکنون به هدفی ناهماهنگ و درهمریخته تبدیل میشود. نبود برنامهریزی، نبود نظم مالی، نبود سیستم و هر گونه انضباط و مقررات، تعادل و ثبات سازمان را از بین میبرد و مشکلات در همه حوزهها از جمله مسائل مربوط به مشتریها، گردش مالی و برنامهها ظاهر میشود.
این کتاب در سال 2001 نوشته شده تا به حال توسط پنج انتشارات در شش ترجمه چاپ شده است. شما می توانید نکات مفید را در مورد کتاب لینک زیر بیابید.
در ضمن خلاصه ی انگلیسی و فارسی کتاب (خلاصه فارسی توسط نگارنده تهیه شده) برای استفاده بیشتر در ادامه قرار گرفته است.
با کلیک بر روی آیتم های زیر می توانید آن ها را دریافت نمایید.
بهترین تعریف برای معلم راهنما ارتباط دهند بین دانش آموز، اولیا و مدرسه می باشد. معلم راهنما کسی است که با شناخت خصوصیات دانش آموز با کمک اولیا و مدرسه موجبات پیشرفت و کمال او را مهیا می نمایند. او کسی است در کنار نوجوانان به آنها برای عبور از این سن سردرگمی کمک می نماید.
تعریف دیگری که می توان داشت، این است: مسؤل پایه کسی که باید بر رشد تحصیلی، تربیتی، اخلاقی و اجتماعی تک تک دانش آموزانی که در یک سن (منظور یک پایه تحصیلی است) هستند نظارت کند و با راهنمایی و هدایت خویش موجب کمال آنها در این زمینه ها مهیا نماید.
معلم راهنما بیش از هر چیز یک مربی است که در تمام شرایط در کنار متربی های خود می باشد و به آنها کمک مینماید. او نه یک آموزش دهنده صرف که فقط وظیفه راهنمایی کردن و نه گرفتن نتیجه را بر عهده داشته باشد، نیست. مسؤل پایه یا معلم راهنما کسی است که بر رشد تحصیلی، تربیتی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموز نظارت می نماید، و به او در انتخاب بهترین گزینه کمک می کند.
معلم راهنما باید بیش از خود دانش آموزان آنها را بشناسد و به آنها و اولیایشان کمک نماید تا راه تعامل و گفتگو با یکدیگر را به خوبی طی نمایند. معلم راهنما به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین عضو مدرسه وظیفه دارد با تعامل با اصلیترین مخاطب مدرسه یعنی دانش آموزان، نیازهای او را شناسایی نماید و در جهت کمال او گام بردارد.
لازم به ذکر است که مسؤلین پایه بیشتر در بستر دبیرستان و راهنمایی قدیم تعریف می شوند. ولی بعضی از مدارس که از دیرباز از معلم متعدد در دبستان نیز استفاده می کردند، از حضور معلم راهنما در دبستان نیز بهره می بردند. ولی در این پژوهش صرفا به مقطع متوسطه فعلی یا همان دبیرستان و راهنمایی قدیم توجه شده است و دبستان در این پژوهش جایگاهی ندارد.
معلم راهنما به واسطه موقعیت خاصش در رابطه با دانش آموزان و اولیا آنها از حساسیت زیادی برخورد است. معلم راهنما با نفوذ بر روح و جسم دانش آموزان، همان قدر که امکان تعالی آنها را فراهم مینماید، میتواند موجب ضربه خوردن به آنها را نیز مهیا کند.
با توجه به پایان نامه کارشناسی ارشد اینجانب در رشته ای مدیریت آموزشی دانشگاه شهید بهشتی دو مقاله بلند و کوتاه آماده شده که در اینجا قرار گرفته است.
عنوان پایان نامه "واکاوی نقش معلم راهنما در مدارس منتخب تهران" بوده و از نوع پیمایشی کیفی می باشد. در این پژوهش با 12 نفر از مدیران و مسولین پایه مدارس منتخب تهران گفتگو شد که می توانید نکات مهم آن را در این دو مقاله ملاحظه نمایید.
امیدوارم این پژوهش بتوان به علاقه مندان به معلم راهنما و مسول پایه کمک نماید